«اشکان خطیبی» در گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس درباره نقشش در این مجموعه گفت:من اصلا فیلمنامه را نخواندم. آقای مظلومی در کارش به من احتیاج داشت و من هم حضور پیدا کردم.وی ادامه داد: نمیدانم نقشم چه بود. به من گفتند که یک جوانی است که معماری خوانده و در عین حال در یک بنگاه مسکن نیز کار می کند. بچه شهرستان هم هست. ظاهرها تا دو سه روز قبل از شروع فیلمبرداری هم با بازیگری صحبت می کنند که گویا منتفی می شود. وضعیت بحرانی بود و من هم برای کمک آمدم. جالب است که آن موقع من سر یک کار دیگر بودم که خوشبختانه هماهنگ شد تا در هر دو حضور پیدا کنم.
وی در پاسخ به این سوال که چطور در فاصله زمانی کوتاهی توانستید خود را با گروه هماهنگ کنید؟پاسخ داد: نقش من بسیار خرد بود و من هم در یک ماه اول اصلا در جریان نقشم نبودم. آقای مظلومی هم ابتدا کمی کج دار و مریز با من راه آمدند تا وقتی که در گروه قرار گرفتم و خودم را پیدا کردم. در کارهای آپارتمانی که معمولا بازیگر هم زیاد هست و در ابتدا و معرفی کار کمی شلوغ میشود، من سعی کردم از این شلوغی فاصله بگیرم و دقیقا عکس بقیه بازیگران جلو رفتم.
بازیگر سریال در مسیر زاینده رود درباره اینکه آیا این موضوع از پیش در فیلمنامه گنجانده شده بود نیز عنوان کرد: خیر. فقط و فقط به زرنگی من برمیگردد. من احساس کردم که الان فضا شلوغ است، اگر من هم همینطور جلو بروم فقط بر شلوغی افزوده میشود به همین دلیل سعی کردم از آن فرار کنم.
وی اظهار داشت: این شخصیت در طول داستان رابطه حسی پیدا می کند. اتفاقات دیگری برایش میافتد و متحول میشود. بالاخره هیچکدام از ما تیپ که نیستیم. این شخصیت هم در طول سریال رنگهای متفاوتی به خود میگیرد. خوبی کارهای طنز در این است که همانطور که تماشاچی با شخصیتها به مرور آشنا میشود، تماشاچی هم با شخصیتی که بازی میکند آشنا میشود. وقتی هم به بازیها نگاه میکنید، متوجه میشوید که بازیها از قسمت اول تا قسمت دهم کلی تفاوت داشته است. چیزی که در ذهن آقای مقصودی بود کاملا در انتخاب بازیگران درست اتفاق افتاد. ما بودجه خوبی داشتیم و میشد برای بازیگران دیگر نیز از هنرپیشههای معروفتری استفاده کنیم ولی انتخاب بازیگران تئاتری نقطه قوت این سریال بود.
وی در پاسخ به اینکه البته نمیتوان پذیرفت که شما بدون شناخت نقشتان در این سریال حضور پیدا کردهاید، تصریح کرد: من اگر فیلمنامه را میگرفتم دیگر در این سریال حضور پیدا نمیکردم. بعد از حدود یک ماه هم که گذشت، سعی کردم ری اکشن همان بازی را بدهم. در لحظه شخصیتها را میدیدم که چگونه بازی میکنند. ما در جامعهای زندگی می کنیم که شرایط همیشه برای تو مهیا نیست که از همه چیز صد در صد راضی باشی. هیچکدام ما نیز آدمهای ایده آلیستی نبودیم. دنبال این بودیم که پروژه را به نحو احسن جلو ببریم. من از تجربهام کاملا راضی هستم و از نتیجه کار مطمئن بودم. مثلا مقوله نزدیک شدن به تبلیغات در کارهای نمایش واقعا هیچ وقت به این شکل نمیافتد. واقعا به تخصص احتیاج دارد.
خطیبی گفت: الان هم که سریال پخش می شود، صد در صد از کار راضی نیستم. یک قسمت هایی را دوست نداشتم. یکسری بازی ها را دوست ندارم. اما رضایت نسبی دارم. سریال از لحاظ تصویری بسیار خوش رنگ و لعاب است. کادرهای خوبی هم دارد و اصلا مشخص نیست که دو دوربینه کار شده است. در یک سریال 30 الی 40 قسمتی اگر 70 درصد کار خوب باشد، یعنی گرفته و دیده شده است.
وی در پایان عنوان داشت: مردم هم از سریال راضی هستند و هم سازندگان و هم مخاطبان به آنچه که می خواستند رسیده اند. خرده فرهنگ هایی که همیشه دوست داشتیم نشان بدهیم، اینجا یک جا حضور دارند و بسیار هم خوب است.
برچسبها: اشکان خطیبی
چه لوس !!!!