دلتنگ راديو هستم
فاطمه راد، جديدترين مجري برنامه «به خانه برميگرديم» است. يك روز در ميان با امينيان در مقابل بينندگان شبكه تهران ظاهر ميشود. او از سال ۷۵ گويندگي را از برنامه «ورزش ـ نشاط ـ تندرستي» آغاز كرده و از جمله نويسندگان راديويي به شمار ميآيد. راد به گفته خودش، برخلاف افرادي كه به اين رشته علاقه داشتند و آرزويشان بود كه وارد اين عرصه شوند، اصلا به اين رشته علاقهمند نبود و به اصرار يكي از دوستانش تست گويندگي داده است و هرگز فكر نميكرد با اين كار بتواند با مردم ارتباط برقرار كند، او همچنين در جشنواره توليدات مراكز استانها بهعنوان گوينده و نويسنده برتر (استان گيلان) انتخاب شده است. چندي پيش فرصتي دست داد تا با او به بهانه حضورش در برنامه به خانه برميگرديم گفتگويي در تحريريه «جامجم» انجام دهيم.
شما از جمله مجرياني هستيد كه از راديو وارد تلويزيون شديد، در اين تغيير رسانهاي فكر ميكنيد فن بيان بيشتر دخيل بوده يا چهره و ظاهر؟
يكي از ويژگيهاي مجريان راديويي، داشتن فن?بيان و صداي گيراست. حالا اگر با تكنيك آميخته شود كمك بزرگي به نحوه اجرا ميكند. تنها داشتن صدا و چهره براي مجري بودن كفايت نميكند و كسي كه فن آن را بداند راحتتر با مخاطب ارتباط برقرار ميكند.
قبل از برنامه به خانه برميگرديم، برنامهاي با اين سبك و سياق اجرا كرده بوديد؟
اين برنامه در تلويزيون، نخستين كار اجرايي تصويري من است. اما در راديو برنامه اجتماعي اينچنيني كه حال و هواي خانوادگي داشته باشد را اجرا كردهام.
به نظر ميرسد از ابتداي شروع اين برنامه تاكنون، خانوادگي بودن آن بيشتر به سمت اجراي زنانه و طرح مسائل آنان پيش رفته است، شما چقدر سعي ميكنيد از مباحث خانوادگي و صرفا زنانه استفاده كنيد؟
هر برنامهاي براي موفق شدن بايد هدفش را تعيين كند و بداند مخاطبانش چه كساني هستند. ميتوان گفت هدف اين برنامه غالبا خانمهاي خانهدار يا بينندههايي هستند كه زمان پخش اين برنامه در خانه حضور دارند.
سعي كرديم در اين برنامه آميختهاي از هنرهاي دستي، آشپزي و مباحث پزشكي را ارائه كنيم. شايد بخش آشپزي بيشتر نمود پيدا كرده، زيرا بينندگان ما اين بخش را ميپذيرند، از اينرو در ابتداي سال اين بخش را حذف كرديم و خواستيم عكسالعمل مخاطبان را ارزيابي كنيم كه با حجم عظيمي از تلفنها مواجه و متوجه شديم مردم به اين بخش تمايل دارند و نكته جالبتر اين كه آقايان نيز مصر بودند كه بخش آشپزي به قوت خودش باقي بماند.
اين تعداد مخاطب از آقايان قابل توجه بودند؟
بله، شايد براي خود ما هم قابل باور نبود كه اين تعداد مخاطب جوان مرد، بيننده اين بخش از برنامه باشند.
به طور كلي به خانه برميگرديم، نگاهي وسيعتر به مخاطبانش داشته يا اين كه طيف خاصي را مد نظر قرار ميدهد؟
ما كاملا خانواده را در نظر ميگيريم حتي از مادربزرگ و پدربزرگها نيز غافل نشديم، چراكه زندگي امروزي فاصلهاي بين نوه، مادربزرگ و شايد هم پدر و مادرها و فرزندان ايجاد كرده است. سعي كرديم تمام طيف يك زندگي را در نظر بگيريم و يك بخشهايي مانند آشپزي پررنگتر ديده شود و اين هم به دليل تقاضاي مخاطب است.
سالهاي پيش در راديو حضور يك زن و مرد در كنار هم به عنوان مجري امري عادي بود، اما الان از آن سبك فاصله گرفته شده، ولي در برنامه به خانه برميگرديم سالهاست چنين روندي ادامه دارد،دليل آن چه بوده است؟
اصلا نميخواهيم با آمدن مجري زن و مرد در كنار هم فضايي عجيب و غريب به وجود بياوريم، بلكه ميخواهيم فضايي كاملا شبيه خانه ايجاد كنيم. خانهاي كه يك مرد و يك زن دارد و بخشي هم در نظر گرفتيم كه پيامك بينندهها و خبرهايي از روز خوانده ميشود و معمولا براي اين قسمت نيز مجريهاي جواني چون بشيري و لواساني را در نظر گرفته شدند كه نقش جوانهاي اين خانه را به عهده دارند.
متاسفانه مدتي از اين روند فاصله داشتيم و هركدام به تنهايي اجرا ميكرديم تا اين كه متوجه شديم نبايد تكاجرايي باشد و دو مجري بايد كنار هم باشند و گفتگوها را انجام دهند و از دل اين گفتگوها مسائلي مطرح شود كه مخاطب را جذب كند. در اصل ميخواهيم اين گفتگوها را كه ممكن است در هر خانهاي پيش بيايد، در تلويزيون مطرح كنيم تا بينندهها نظارهگر آن باشند.
گاهي احساس ميشود كه نحوه بيان و صدايتان به اجرايتان سنگيني ميكند و بيشتر به سمت اجراي راديويي گرايش دارد…. نظر خودتان چيست؟
سعي كردم اين اتفاق رخ ندهد و درواقع به گونهاي اجرا كنم كه باورم شود و مردم نيز حس كنند كه در تلويزيون حضور دارم. شايد اين فن بيان و نحوه اجرايم در برنامه به اين دليل است كه سالها در راديو كار كردهام، با اين حال در تلاشم با چهرهاي صميمانهتر با مردم ارتباط برقرار كنم.
بازخورد مخاطبان در ابتدا نسبت به حضورتان در برنامه به خانه برميگرديم چگونه بود، با توجه به اين كه مجريان آشناتري در اين برنامه حضور داشتهاند؟
در راديو كه فن بيان خاص و صداي من شنيده ميشد و حالا مردم چهرهام را در قاب كوچك تلويزيون ميبينند.
براي مردم جالب است فردي را كه تاكنون صدايش را ميشنيدهاند حالا چهرهاش را ببينند. به?هر حال اين برنامه فرصتي شده تا تمام قضاوتها اصلاح شود و مردم مرا با چهره و صداي خودم ببينند و بشناسند.
حضور در برنامهاي كه سابقا با آدمهاي ديگري پيش ميرفته چه ويژگيهايي را بايد از طرف مجري جديد داشته باشد؟ آيا شما سبك جديدي انجام داديد يا به روش قديم اين روند را طي ميكنيد؟
هر مجري بايد سبك خاص خودش را دنبال كند و نبايد تابع روش مجريهاي ديگر باشد و از آنها تقليد كند. معتقدم افرادي در اين عرصه به موفقيت رسيدهاند كه با شيوه و روند خودشان به مردم معرفي شدهاند، ما از هر كدام اين افراد موفق يك نفر را در اين عرصه داريم و نبايد تكرار شود. ميكوشم سبك كارم منحصر به فرد باشد. به خانه برميگرديم ۱۲ سال است كه متولد شده و مجريان زيادي داشته و برايم خيلي جالب است كه هنوز مردم ما در كوچه و خيابان سراغ مجريان سابق اين برنامه را از من ميگيرند.
براي شما جالب است يا شايد زماني حس غريبي ايجاد شود؟
به هيچوجه! برايم خيلي جالب است و آرزو دارم مردم زماني هم سراغ مرا بگيرند. ما مجرياني خوب و قوي داشتهايم كه جايشان در اين برنامه همچنان محفوظ مانده و فكر ميكنم شايد خودشان بودهاند و از كسي تقليد نكردهاند و اين راز موفقيت آنهاست.
با توجه به سالهايي كه در راديو بوديد چه نكاتي را از آن اجرا وارد كار تلويزيونيتان كردهايد؟
تقريبا راديويي! راديو جز صدا و موسيقي ابزار ديگري ندارد كه با مخاطب بتواند ارتباط برقرار كند، در صورتي كه در تلويزيون اين امكانات وسيع است و تصوير، تاثير بسزايي در برقراري ارتباط با بيننده دارد، از اينرو ما راديوييها با ورود به تلويزيون سعي داريم از اين امكانات استفاده كرده و ارتباط عميقتري را ايجاد كنيم.
در راديو با كساني صحبت ميكنيد كه نه شما آنها را ميشناسيد و نه آنها شما را! ميتوانيد در اين مكان ارتباط صميمانهاي را به مخاطبانتان انتقال دهيد. زماني كه وارد تلويزيون شدم، سعي كردم از اين سبك نيز در كار تصويريام استفاده كنم، چرا كه اين فضاي جديد يعني حضور يك راديويي در تلويزيون كه ميتواند براي مخاطبانم جذاب باشد.
اين همحسي با مخاطب مسلما در راديو با گروه برنامهسازي نيز وجود داشته است؟
بله! مجريهاي اين دوره چه در زمينه راديو و چه در تلويزيون زماني توفيق دارند كه از قبل بدانند چه اتفاقي قرار است رخ دهد و اين مساله نيازمند ارتباط تنگاتنگ عوامل يك برنامه است. براي مثال اگر بدانم در بخشي از برنامه، مهمان ما پزشك متخصص قلب است با مادربزرگم تماس گرفته و مشكلش را در اين زمينه از او جويا ميشوم و زمان اجراي برنامه مطرح ميكنم در واقع مجري بايد از قبل دانش كافي داشته باشد و بداند چه اتفاقاتي در برنامه قرار است رخ دهد. من از اين شيوه در كارهايم استفاده ميكنم.
پس به نوعي ميتوان گفت جزو مجريان مولف برنامههاي خود هستيد؟
در راديو برنامههاي چالشي، اجتماعي و گفتگومحور را اجرا ميكردم. ياد ندارم در اجرايم بدون اطلاعات وارد فضاي كار شوم. مجرياي هم نبودم كه بياعتنا باشم و به چند برگه بسنده كنم بلكه قبل از حضور در كار اجراييام در اين زمينه اطلاعات و منابع لازم را كسب ميكردم و به اين ترتيب وارد فضاي كار ميشدم و معتقدم چه در راديو و چه در تلويزيون اگر ميخواهي موفق باشي و مسلط در اجرايت، بايد در رابطه با موضوع مورد بحث برنامه اطلاعات كافي كسب كني.
هنوز هم در راديو اجرا داريد؟
نه! متاسفانه به دليل برخي محدوديتها فعلا در راديو نيستم.
اگر برگرديم به چند سال پيش و قرار باشد بين راديو و تلويزيون يكي را انتخاب كنيد، راديويي ميشويد يا تلويزيوني؟
دلم براي راديو تنگ شده است. (ميخندد)
كار دوبله چطور؟ انجام ميدهيد؟
خير! پيشنهادات زيادي در اين زمينه شد اما به دليل شرايط زماني اجرا نتوانستم قبول كنم. كساني كه كار دوبله انجام ميدهند بسيار هنرمند و صبورند؛ چرا كه صبح تا شب در فضايي كوچك مشغول فعاليت در اين كار هستند. از طرفي احساس كردم اين شرايط با روحيات من نميخواند و شايد اين دليل قبول نكردن كار دوبله باشد.
كلام آخر.
يادمان باشد اگر انگشت اشاره را به سوي كسي نشانه گرفتيم، بدانيم سه انگشت ديگرش به سمت خودمان است!