پنج شنبه , آذر ۱ ۱۴۰۳
خانه / مجریان تلویزیون / زهرا رکوعی مجری تلویزیون

زهرا رکوعی مجری تلویزیون

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 25 میانگین: 2.5]

ساناز ساسانی نیا:معمولا شب‌ها او را در شبکه ۳ سيما، با شور و انرژي خاصي در بخش اخبار شبانگاهي ساعت ۲۲ مي‌بينيم.

معتقد است در ساليان اخير سازمان صدا و سيما اعتماد بيشتري نسبت به ساليان گذشته به خانم‌ها پيدا کرده است و از استعدادها و توانايي‌ بانوان ايراني در بخش‌هاي خبري به خوبي استفاده مي‌کند.زهرا رکوعي نيز تاکنون موفق به کسب مقام‌هاي درخشاني در حوزه‌هاي خبري شده است و با اينکه هنوز بسيار جوان است، اما تجربيات گرانبهايي را در طول اين سال‌ها در زمينه خبر کسب کرده است.

***
چه شد که جذب گويندگي خبر شديد؟
در سال ۷۸ زماني که ۱۷ سال داشتم، اطلاعيه‌اي را در روزنامه ديدم مبني بر اينکه باشگاه خبرنگاران جوان تاسيس شده است و از افراد علاقه‌مند ثبت‌نام مي‌کند. از آنجا که از کودکي واقعا کار خبرنگاري را دوست داشتم، ضمن اينکه توانايي انجام اين کار را هم در خود احساس مي‌کردم، در باشگاه ثبت‌نام کردم و دوره‌هاي مختلف خبري را گذراندم. تا سال ۱۳۸۰ به عنوان خبرنگار سياسي، اجتماعي، نظامي در باشگاه خبرنگاران جوان فعال بودم، ضمن اينکه در طول اين چند سال موفق به کسب چندين مقام در باشگاه خبرنگاران جوان شدم و به عنوان خبرنگار برتر سال ۷۹ و ۸۰، نفر اول جشنواره دفاع مقدس و دومين جشنواره خبر و برنامه‌هاي سياسي و راديو در سال‌هاي ۸۱ و ۸۲ شناخته شدم و همچنين در سال ۸۰ موفق به دريافت لوح بهترين گزارش انتخاباتي از باشگاه شدم. بعد از آن به راديو معرفي شدم و به عنوان خبرنگار به مدت ۴-۳ ماه به همراه ۳ نفر ديگر به‌صورت آزمايشي شروع به کار کرديم. از ميان ۲ نفر در دوره‌هاي آزمايشي قبول شديم و به عنوان گزارشگر تا سال ۸۴ در راديو مشغول به کار شدم. در سال ۸۴ بخش خبر سيما به من پيشنهاد تست گويندگي داد. با پذيرفته‌شدن در تست گويندگي وارد بخش خبر شبکه ۳ شدم.
اولين خبري که خوانديد چه بود؟
سال ۸۴ در تاريخي که «حرمين شريفين» در عراق بمبگذاري شد، آن شب اولين شب اجراي من بود و بايد اين خبر را مي‌خواندم. به شدت دچار استرس شده بودم. يادم است خبرهاي بسيار زيادي از عراق به دستمان مي‌رسيد و شب پرخبري بود. چون شب اول اجرايم بود، اين نگراني و استرس را در بين اعضاي تحريريه هم احساس کردم. به هر حال خبر سنگين بود. بعد از اجرا نوار شاهد را که در سازمان موجود است، ديدم و خوشبختانه از آن استرس و نگراني در چهره‌ام خبري نبود.
از نوع گويش خبرخواني اخبار شبانگاهي و علت تفاوت آن با ساير بخش‌هاي خبري بگوييد؟
اخبار شبانگاهي ساعت ۱۰ شب پخش مي‌شود. مردم معمولا آن ساعت از کار روزانه به خانه برگشته‌اند و يا در حال صرف شام و استراحت هستند. از طرفي هم دوست دارند که در جريان آخرين اخبار روز قرار بگيرند. به همين علت ما طي ۱۵ دقيقه به‌طور خلاصه و مفيد و با نوع ادبيات و کلمات راحت و با ريتم بسيار تند آخرين اخبار را به اطلاع مردم مي‌رسانيم.

چرا تند؟!
خواندن هر خبر را براي گوينده ۶ ثانيه در نظر مي‌گيرند. به همين علت ما مجبور هستيم خيلي سريع اين اخبار را بخوانيم. در عين حال بايد طوري خبر را مديريت کنيم که مخاطب متوجه شود که چه مي‌گوييم. به همين علت برخي از دوستان که من را بيرون مي‌بينند، مي‌گويند که چقدر تند خبر مي‌خوانيد يا اينکه نفست نمي‌گيرد آنقدر تند اخبار را مي‌خواني و … چاره‌اي نداريم اگر قرار باشد که هر خط را بيشتر از ۶ ثانيه بخوانيم، از تصاوير عقب مي‌افتيم.
در مقام گوينده اين بخش خبري، چه معايب و مزيت‌هايي را بر اين تندخواندن مي‌بينيد؟
يکي از ايرادات تند خواندن اين است که به گوينده فشار مي‌آورد بايد ياد بگيرد چگونه نفس‌گيري كند و از طرفي هم نگران است، از تصوير عقب نماند يا در حين خواندن خبر تصوير عوض نشود، چون بخش خبري ما به‌گونه‌اي است كه همه بخش‌هاي آن از تصاوير تشكيل شده و اگر گوينده عقب بيفتد بيننده‌‌اي كه تازه تلويزيون را روشن كرده تصويري كه مي‌بيند با خبري كه مي‌شنود متفاوت مي‌شود. بعضي از بينندگان معتقدند يكي ديگر از معايب اين نوع خبرخواني به اين است كه به مخاطب خيلي فرصت فكر كردن داده نمي‌شود.
گاهي اوقات در خواندن بعضي خبرهاي خارجي لحن خواندن خبر بيشتر شبيه متلك‌گويي به آن شخصيت يا خبر است، آيا اين سياست اخبار شبانگاهي است. يا تابع سليقه اخبارگو است؟
به‌نظر من يك گوينده موفق كسي است كه همه اخبار را مثل هم و با يك ريتم نخواند، چون در آن صورت حوصله مخاطب سر مي‌رود. مثلاً خواندن خبر فوت «قيصر امين‌پور» مسلماً با خواندن خبر بعدي آن كه يك حادثه بود و يا خبر قبلي آن كه سياسي بود بايد متفاوت باشد. گاهي اوقات هم پيش مي‌آيد كه من خبرها را متناسب با آنچه كه سردبير براي من نوشته است، مي‌خوانم.گاه در بعضي از خبرها از ضرب‌المثل‌ها استفاده مي‌شود مثل دست از پا درازتر كه به كرّات در اخبار خارجي شنيده مي‌شود.به اين دليل است كه برايم در آن خبر نوشته شده است.
يعني نويسنده‌اي براي اين قبيل مثل‌ها وجود دارد؟
همان‌طور كه يك روزنامه، خبرنگار دارد، سردبير دارد ما هم سردبير و دبير خبر داريم. علاوه بر اينكه گوينده خبر هستم دبير خبر اين بخش هم هستم يعني در پشت صحنه هم فعاليت مي‌كنم. دبير خبر، وقتي خبرها را تنظيم مي‌كند آنها را براي سردبير از طريق سيستم كامپيوتري ارسال مي‌كند سردبير در واقع خبرها را تنظيم نهايي مي‌كند، ويرايش نهايي را انجام مي‌دهد در واقع من روي آنتن از خودم نمي‌گويم دست از پا درازتر، بلكه اين مثل در خبر براي من نوشته شده است.
چرا اين ضرب‌المثل‌ها دايره گسترده‌اي ندارد و محدود هستند. خط قرمزي وجود دارد؟
خيلي وقت‌ها اين لفظي كه ما در اخبار به‌كار مي‌بريم در اصل خبر آمده است و شايد اصلاً سردبير هم هيچ دخل و تصرفي روي اضافه كردن كلمات نداشته باشد اما اگر قرار باشد خودمان چيزي را به خبر اضافه كنيم چارچوب خاصي را در اين موارد داريم.
آيا سازمان صدا و سيما دوره‌هايي براي به روز كردن گويندگان برنامه‌ريزي كرده است؟
بله، معمولاً دانشگاه صدا و سيما دوره‌هاي آموزشي براي گويندگان مي‌گذارد اما يكي ديگر از سياست‌هاي سازمان اين است كه تلاش مي‌كند گوينده‌ها به عنوان دبير خبر هم حضور داشته باشند. اتفاقاً چند وقت پيش با آقاي «بابان» كه صحبت مي‌كرديم، ايشان مي‌گفتند يكي از نقاط قوت بخش اخبار شبانگاهي اين است كه خود شما به عنوان دبير خبر فعاليت مي‌كنيد.
طي سال‌هاي اخير حضور خانم‌ها در بخش‌هاي خبري بيشتر شده است و …
اعتماد سازمان نسبت به توانايي‌هاي بانوان در سال‌هاي اخير واقعا بيشتر شده است، همه به اين باور رسيده‌اند كه خانم‌ها هم داراي توانايي و استعدادهاي زيادي براي اجراي خبر هستند.
يك اجراي پرانرژي چقدر از خبرگو انرژي مي‌گيرد؟
زماني كه قصد داشتم گويندگي را شروع كنم، تعدادي از گويندگان باسابقه راديو و حتي تلويزيوني به من گفتند: «ركوعي روي آنتن هميشه سعي كن خودت باشي.»
از دوران كودكي شخصيتي شيطان و پرانرژي داشتم و اصولا انسان شادي هستم و در اين مورد واقعا خدا را شكر مي‌كنم. از طرفي شبكه سوم، شبكه جوان است و جوان هم پرانرژي و شادابي، مي‌طلبد كسي كه مجري اين شبكه مي‌‌شود همان‌قدر جوان و پرانرژي باشد تا بتواند به خوبي با مخاطب ارتباط برقرار كند، در عين حال يكي ديگر از سياست‌هاي اخبار شبانگاهي پرانرژي بودن و شاداب بودن است.
بخش اخبار شبانگاهي به عنوان پربيننده‌ترين بخش خبري بعد از بخش خبري ۲۱ شناخته شده است، در مقام گوينده اين بخش خبري فقط سياست‌هايي كه ذكر كرديد را عامل موفقيت اين برنامه مي‌دانيد؟
در موفقيت يك برنامه همه عوامل دست به دست هم مي‌دهند. مجري، خبرها، شيوه خبرخواني، ريتم خبر، ساعت پخش و حتي شبكه‌اي كه برنامه از آن پخش مي‌شود مانند حلقه‌هاي يك زنجير است كه همه به هم متصل هستند و باعث جذب مخاطب مي‌شوند.
آيا در منزل برنامه را برايتان ضبط مي‌‌كنند تا…
از سال ۸۴ كه گويندگي را شروع كردم تا به امروز، هر شبي كه اجرا دارم در خانه فيلم‌ها را برايم ضبط مي‌كنند، حتي اگر يك شب هم شرايط فراهم نشود از فيلم شاهد سازمان استفاده مي‌كنم. اجرايم را مي‌بينم تا ايراداتم را پيدا كنم. حتي خيلي وقت‌ها از پدر و مادر و همسرم مي‌پرسم كه مثلا امشب چطور بودم، امشب خبرها را خوب خواندم و …
ظاهرا با همسرتان همكار هستيد؟
بله، آقاي عليرضا نادري نيز تهيه‌كننده و مجري شبكه سه هستند .
ممكن است روزي برسد كه گويندگي خبر را كنار بگذاريد و به شغل ديگري بپردازيد؟
چو فردا شود فكر فردا كنيم.
دوست داشتيد به جاي اينكه گوينده خبر باشيد خودتان سوژه خبري مي‌شديد؟
فكر كنم همين الان هم سوژه خبري شده‌ام.
پيش آمده كه در حين خواندن خبر توپوق بزنيد؟
توپوقي كه واقعا توپوق باشد را يادم نمي‌آيد.
از اضطراري‌ترين شرايطي كه خبر خوانديد بگوييد. نامه آقاي احمدي‌نژاد به جورج بوش را به خاطر داريد؟
آن شب گوينده خبر من بودم. نامه‌اي كه براي ما آمده بود در استوديوي خبر ۲۱ بود و آقاي حيدري داشتند آن را مي‌خواندند. از نامه هم يك نسخه براي ما فكس شده بود. از آنجايي كه تمام استوديوهاي خبري در يك استوديو هستند و هر كدام در گوشه‌اي دكور خود را تعبيه كرده‌اند آن شب قرار شد تمام خبرها حذف شود و فقط نامه خوانده شود. من هم استرس اين را داشتم كه از نامه فقط يك نسخه است و مانده بودم چه‌كار كنم.
در پخش خبر جايي داريم به نام كابين. سردبير به من گفت داخل كابين بروم و خبر را بخوانم. من به كابين رفتم و شروع به خواندن نامه كردم. با توجه به اينكه نامه طولاني بود و ما در يك‌ربع نمي‌توانستيم تمام آن را بخوانيم در حيني كه من نامه را مي‌خواندم و عكس آقاي احمدي‌نژاد روي آنتن بود سردبير كنار من ايستاده بود و قسمت‌هاي مهم نامه را براي من علامت مي‌زد كه حتما بخوانم،‌يعني وقتي من يك صفحه را تا آخر مي‌خواندم صفحه بعدي را كه سردبير آن را تنظيم خبري كرده بود از دست وي مي‌گرفتم و مي‌خواندم. گاهي اوقات به دليل زنده بودن و اهميت خبرها و مهم‌ترين ارزش خبري آن يعني تازه بودن، پيش مي‌آيد كه وقتي داخل استوديو مي‌رويم تازه صفحه به صفحه خبر به دستمان مي‌رسد.
تلخ‌ترين خاطره‌اي كه تا به حال در اين عرصه تجربه كرديد چيست؟

تلخ‌ترين خاطره‌ام مربوط مي‌شود به سقوط هواپيماي C-130. با اكثر بچه‌هايي كه در آن هواپيما بودند، همكار بودم. وقتي خبر سقوط هواپيما را به من دادند اصلا نفهميدم خودم را چگونه به شهرك توحيد رساندم. باور كنيد سخت‌ترين روز كاري‌ام از سال ۷۸ تاكنون چه در حيطه خبرنگاري و چه در حيطه گويندگي همان روز بود. در آن زمان هنوز گزارشگر راديو بودم و بايد از اين حادثه گزارش زنده تهيه مي‌كردم و باور كنيد از شدت ناراحتي به‌قدري پاهايم سست شده بود كه قادر نبودم روي پا بايستم.

عکس زهرا رکوعی ( گوینده خبر ) و همسرش علیرضا نعمتی (مجری تلوزیون)

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: کپی کردن مطالب غیر قانونی است