شنبه , آذر ۳ ۱۴۰۳
خانه / تازه های تلویزیون، سینما و تئاتر / یک اثر باستانی پیش روی مخاطب گذاشتم

یک اثر باستانی پیش روی مخاطب گذاشتم

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]

«یکی بود، یکی نبود؛ زیر گنبد کبود، پادشاهی زندگی می‌کرد که فرزندی نداشت. او در این حسرت می‌سوخت که یک شب در خواب آوای زنبوری را شنید؛ زنبور در گوش پادشاه رازی می‌گوید و بعد از چند ماه ملکه فرزندان دوقلو به دنیا می‌آورد؛ یک دختر سرخ مو و یک پسر مرده! پادشاه از این که پسر مرده، غصه‌دار می‌شود. دوباره زنبور‌ها در گوشش وزوز می‌کنند و این راز را می‌گویند: تنها در صورتی که گلوی دختر بریده شود، پسر زنده خواهد شد. پادشاه گلوی دختر را می‌برد و از خونش گلی می‌روید؛ یک گل سرخ. از آن پس دختر روزها به یک گل سرخ تبدیل می‌شد و شب‌ها می‌توانست به عنوان دختر سرخ‌موی زندگی کند. او در تنهایی و تاریکی به زندگی ادامه می‌دهد تا اینکه شاهزاده‌ای به سرزمین او می‌آید تا پارچه زرین را به دست آورد. دختر با شاهزاده ملاقات می‌کند…»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: کپی کردن مطالب غیر قانونی است