رضا عطاران گفت: رفتن به مدرسه جزو آن دسته از جبرهایی بود که باید به آن تن میدادم. گفتم جبر که با حالوهوای کتابهای مدرسه، مثل هندسه و حساب، همخوانی داشته باشد.
به گزارش خبرنگار برنا،برای همه ما اوایل مهر مصادف است با حس و حال مدرسه، شاید به همین خاطر حتی این روزهای که به مدرسه نمیرویم و سالها از آن دوران فاصله گرفتیم، هنوز حواسمان به بچه مدرسهایها در این ایام هست. به همین بهانه به سراغ رضا عطاران رفتیم و با او خاطران دوران مدرسه اش را مرور کردیم عطاران در فیلم سینمایی«ورود آقایان ممنوع» بی تردید یکی از خاطرهسازترین نقشهای معلم را در سینمای ایران بازی کرد و مخاطب با دیدن او ناخود آگاه خندهاش میگرفت.
اول مهر برای همه خاطرات متفاوتی را تداعی میکند وقتی مهر از راه میرسد پر رنگترین خاطرهایی که در ذهن شما تداعی میشود چیست؟
همانطور که خودتان هم اشاره کردید پاییز برای هر کسی حس متفاوتی را دارد بعضیها برای مدرسه رفتن بیتاب بودند بعضیهای دیگر هم مثل من هیچ علاقهایی برای رفتن به مدرسه نداشتند و ترجیح میدادند که به بازیگوشی تن بدهند و به فراگیری چیزی هایی بپردارند که نسبت به آن کنجکاو هستند اما خب مدرسه رفتن جزو آن دسته از جبرهایی بود که باید به آن تن می دادند .
حالا چرا جبر …!؟
گفتم جبر که به حال و هوای کتابهای مدرسه هم مثل هندسه و حساب و تاریخ و جغرافیا همخوانی داشته باشد.
پس جزو آن دسته از دانش آموزانی بودید که به اجبار خانواده ترس از معلم و شرایط جامعه درس خواندید؟
همه اینها بود و به اضافه اینکه من در تصوراتم هیچگاه نمیتوانستم جایی برای عدم تحصیل بگنجانم و در اوج شیطنتم هم یک جورایی عاقل بودم و دوست داشتم برای خودم کسی شوم و میدانستم که این مهم تنها با ادامه تحصیل حادث میشود.
به خاطر همین در رشته طراحی صنعتی درس خواندید؟
بله، من این رشته را به شدت دوست داشتم و اصلا رفتن به دانشگاه مسیر زندگی من را تغییر داد چون من به تهران آمدم و آنجا بود که به علاقهام به کارگردانی و نویسندگی و حتی بازیگر پی بردم .
رابطهتان در دوران مدرسه با معلمهایتان چطور بود؟
خب
با هر معلمی در هر مقطعی یک نوع ارتباط داشتم هر چند که صمیمتی که الان بین معلمان و دانش آموزان وجود دارد به این شدت نبود اما همیشه برای معلم ارزش زیادی قائل بودم چون به قداست جایگاهشان ایمان داشتم.
وقتی بازیگر شدید دوست داشتید نقش یک معلم را بازی کنید؟
خب به عنوان یک بازیگر دوست دارم نقش هایی متفاوتی را بازی کنم و خب معلمی یکی از آنها بود هر چند که حساسیتهای خودش را هم همواره دارد .
چه حساسیتهایی همان بحث الگو سازی این حرفها …؟
بالاخره نمیتوان منکر این موضوع شد وقتی شما درمقام معلم قرار میگیرید همه رفتار شما را با یک ذره بین دنبال میکنند.
بیتردید شما یکی از شیرینترین معلم های تاریخ سینمای ایران را بازی کردید . معلمی خجالتی، آرام، با سواد و البته دست پاچلفتی که با تصویر معلمهایی که تا به حال ما در سینما و تلویزیون دیده بودیم کاملا متفاوت بود؟
همین تفاوت هم بود که من را به خود جذب کرد تا بتوانم این نقش را بازی کنم، وقتی فیلمنامه این کار را خواندم از همان ابتدا متوجه شدم با یک نقش چالش برانگیز و خوب مواجه هستم که میتواند جلوه جدیدی از تواناییهایم را به تصویر بکشد به همین خاطر بدون معطلی بازی در آن نقش را پذیرفتم.
شما بازیگر بداهه پردازی هستید و از آنجا که دستی هم در عالم نویسندگی دارید تا چه حد به شخصیتپردازان این فیلم در هنگام نگارش کمک کردید؟
راستش را بخواهید من زمانی به گروه پیوستم که فیلمنامه آنها کاملا آماده بود از طرفی فیلمنامه این کار را پیمان قاسمخانی نوشته بود. او نویسنده توانایی است و دقیقا میداند که چه کاری را برای ارتقاء سطح کار انجام میدهد به همین خاطر من در کلیات دخالتی نداشتم اما خب اگر چیزی در طول کار به ذهنم میرسید که باعث ارتقاء نقشی که بازی میکردم میشد آن را انجام میدادم.
شما در این فیلم نقش یک معلم خجالتی شیمی را در یک مدرسه دخترانه بازی میکردید که با زنان هم رابطه خوبی ندارد و بازی روانی را هم از خودتان ارائه دادید. چطور به این شکل از بازی رسیدید؟
من این کاراکتر را به خلوت خودم بردم کلی با آن کلنجار رفتم با خودم گفتم اگر من این نقش را بازی کنم. قطعا همه چیز خراب میشود چون باورپذیری این کاراکتر به واقعی بودنش هست. خجالتی بودن این فرد و عدم برقراری ارتباط او با زنان گل درشتتر از سایر خصوصیاتش بود. به همین خاطر به دنبال مصداق عینی برای او گشتم و خوشبختانه خیلی زود هم پیدا کردم.
شما نقش معلمی را بازی کردید که ارتباط خوبی را با دانش آموزانتان داشتید و در نهایت همان ارتباط هم باعث شد که آنها در پایان به شما کمک کنند به نظرتان این ارتباط چقدر رئال از کار در آمد؟
خیلی زیاد، چون در مدارس ما از این جنس رابطهها وجود دارد و به همین خاطر مردم با آن ارتباط زیادی برقرار کردند.چون قصه آن از کلیشه ارتباط معمولی که بین معلم و دانش آموزانی که در فیلم و سریالها معمولا نشان داده میشود فاصله داشت.
برچسبها: رضا عطاران