بازیهای بسیاری از او دیدهایم، اما در سالهای اخیر آنچه نظرها را جلب کرده قصهها و داستانهایی است که با قلم وی نوشته شده و گاه کارگردانی کرده است. تجربههای حرفهایش در بازی به انسجام بیشتر او در نویسندگی کمک کرده و سبب شده است به خلأهای موجود بسیاری که متن برای بازی بازیگر فراهم میکند، توجه کند. فلورا سام نویسندگی و کارگردانی کارهایی را به عهده داشته که به خاطر تعریف مناسب نقشها و واقعی جلوه کردن آنها به یاد مانده است. سالهای زیادی از حضور او در دنیای حرفهای بازیگری میگذرد. با فلورا سام به گفتوگو نشستهایم تا شرحی از تجربههایش را طی این سالها بشنویم.
بازیگری در تلویزیون اولین تجربه کاری شما در این عرصه بود؟
خیـــر. ورود من به تلویزیون کاملا با حرفه بازیگری همزمان نبود، چراکه پیش ازبازیگری، من گریم چند کار را به عهده داشتم که یکی از معروفترین آنها، سریال «پدرسالار» بود، اما سالهای ابتدایی فعالیت هنریم با تئاتر در شیراز آغاز شد. پس از آن هم سال 66 در رشته کارگردانی تئاتر در دانشگاه تهران قبول شدم و این مسیر را بهطور جدیتر دنبال کردم، اما کار با حمید لبخنده در سریال «مهر و ماه» در سال 69 شروع فعالیت حرفهایم در این عرصه بود که با بازیگران بنامی چون ایرج راد همبازی بودم. در این میان هم با آدمهای مختلفی ازجمله سیروس مقدم در مجموعه «روزهای زندگی» همکاری داشتهام. پس از مدتی علاقه من به حوزه نویسندگی باعث شد علاوه بر بازیگری، قلم در دست بگیرم و تجربه دیگری را در کنار بازی برای خود به وجود آورم و سال 80 کار نویسندگی را شروع کردم.
در سالهای اخیر بیشتر شاهد حضور شما در تلویزیون بودهایم و کمتر شما را در تئاتر دیدهایم. آیا دلیل خاصی دارد؟
واقعیت این است که تئاتر از کارهای اولیه من در این حیطه بود و بعدها با ورودم به تهران و شروع کارهای دانشجویی بتدریج وارد فضای تلویزیون شدم و از فضای تئاتر فاصله گرفتم و از طرفی، همزمان شدن کارهای تلویزیونی با پیشنهادهایی که برای بازی در تئاتر به من میشود باعث شده است این فرصت کمتر در اختیارم قرار بگیرد تا بتوانم بار دیگر به تئاتر وارد شوم. از نمونه این اتفاقات همزمانی پیشنهاد شهره سلطانی برای حضور در یک تئاتر با تصویربرداری سریال «باغ سرهنگ» بود که متاسفانه نتوانستم بپذیرم.
تجربه شما در چند حوزه مختلف هنری میتواند در کار شما بهعنوان یک بازیگر تاثیر بگذارد؟
بله، قطعا همینطور است. به نظر من نهتنها در بازیگری، بلکه در دیگر شاخهها نیز میتواند موثر باشد. وقتی یک تهیهکننده و کارگردان از رشتههای مرتبط به حوزه کاری خود اطلاعات داشته باشد در ارتباط برقرار کردن با تیمش خیلی بهتر میتواند عمل کند و زودتر به یک اتفاق نظر و تفاهم دست مییابد. خود من هم علاوه بر نویسندگی، بر آهنگسازی و گریم نیز اشراف دارم و زمانی که برای کار صحبت میشود بهعنوان کارگردان میتوانم پیشنهادها و زمینههایی را مطرح کنم که به پیشرفت کار کمک میکند.
به نظر میآید کلیشه نشدن در بازیگری و نویسندگی دو مقوله متفاوت است و نویسنده و ذهن خلاق او در نگارش شخصیتها بیشتر از بازیگر در بازی و نقش خود مداخله دارد و میتواند مانع از کلیشه شدن شود؟
بله، درست است و من چون پیش از نویسندگی، بازیگری کردهام بهتر میتوانم این دو را از هم تفکیک کنم و نقاط ضعف بازی یک بازیگر را که بر اثر متن پدید آمده است، درک کنم. چراکه بعضی مواقع هنگام بازی، در صحنهای با وجود داشتن یک نقش تعریف شده، در عمل بیکار بودم و در موقعیتهایی فقط به عنوان دختر خانواده حضور داشتم و هیچ چیز دیگری برایم تعریف نشده بود. این موضوع سبب شده هنگام نگارش فیلمنامه نقشهای کوچکی در فیلمنامه تعریف کنم؛ نقشهایی که حتی یک بازیگر خوب را ترغیب کند در آن ایفای نقش کند. باید گفت وجود نقشهای کوچک، اما قوی در کار باعث انسجام بیشتر کار میشود.
در کارنامه کاری شما، کارهای مناسبتی زیادی چه از جنبه نویسندگی و چه در حوزه کارگردانی دیده میشود. فکر نمیکنید این مناسبتی بودن مانع تنوع در کار و موجب پدید آمدن یک سیر خطی در اثر میشود؟
کارهای مناسبتی من یکی دو فیلم بوده که به ایام عید و محرم مربوط است. «تا رهایی» و «راز پنهان» ازجمله کارهایی بود که به مناسبت ماه محرم و ماه رمضان پخش شد. برخی کارهای مناسبتی نوروز یا محرم در ژانرهای مختلف طنز یا تراژدی ساخته شده و در کار طنز هم گونههای مختلف را امتحان کردهام و به عنوان یک کارگردان و نویسنده نیز کوشیدهام کاری انجام دهم که حرفی برای گفتن داشته باشد و فقط به عنوان یک اثر تفریحی به آن نگاه نشودکه البته باید در نظر داشت کارهای مناسبتی نیز ضوابط و قواعد خود را دارد که باید رعایت شود و در قصهپردازی آن باید به گونهای عمل کرد که اثر متفاوت باشد که این خود مسئولیت و کار سختی را پیش روی تولیدکننده میگذارد.
در جریان کار حرفهای هنری خود چقدر به نگاه مخاطب و سلیقه او اهمیت میدهید؟
جذب
مخاطب و برخورداری از طیف بالای مخاطبان برای هر کسی که کار هنری انجام میدهد، از علاقهمندیهای مهم و مطرح است. کار هنرمند به گونهای است که باید دیده و فهمیده شود. در فیلمسازی هم به همین صورت است، اما همه چیزرا نباید فدای جذب مخاطب کرد و در خلق اثر باید موضوعاتی مورد توجه قرار گیرد که به فرهنگ موجود چیزی اضافه یا فرهنگ موجود را یادآوری کند و فیلم و فیلمسازی یک تریبون سخنرانی نیست. در حال حاضر آنچه به عنوان نگاه هالیوودی در بسیاری از آثار سینمای غربی رخ میدهد، رعایت اخلاق بویژه در محیط خانواده است. نشان دادن سیاهیها و زشتیهای جامعه ضمن آن که آسانتر نوشته میشود، بیننده بیشتری راهم جذب میکند، اما یادآوری موقعیتهای خوب و رعایت اخلاق درآن رخ نخواهد داد.
آیا درنگارش فیلمنامهها و شخصیت داستانهای خود به محیط پیرامون خود نیز توجه دارید تا بتوانید از آن الهام بگیرید؟
بله، این نگاه در نویسندگی خیلی مهم است که شخصیتها به چشم مخاطب آشنا بیایند و بیننده احساس همذاتپنداری با آن داشته باشد. حتی میتوان به دنبال مصداق آن در بازیگری و نقشهایی که یک بازیگر آن را ایفا میکند، بود. مطالعه و مشاهده بیشتر نیز حول محیط پیرامون، تاثیر بسیاری در نگارش موضوعات آشنا دارد.
کار در کدام مدیوم برای شما جذابتر است؟
با توجه به این که همه کارهای من به تلویزیون معطوف بوده است، این رسانه برای من جذابیت بیشتری دارد.
به عنوان یک بازیگر، حس و تکنیک چقدر در ارائه یک بازی خوب موثر است و کدام یک کاربردیتر است؟
به نظر من تکنیک مهمتر از حس است؛ چراکه گاه پیش میآید در مجموعهای تلویزیونی، یک پلان ده بار تکرار میشود و در این مواقع افراد متکی بر حس پس از برداشت دهم، حس و تمرکز اولیه خود را ندارند و توانایی ادامه کار را از دست میدهند، اما وقتی حس با تکنیک ترکیب میشود بازیگر بهتر میتواند مقابل دوربین بازی کند و کلید کار را در دست خواهد داشت.
شما در بسیاری از کارهایی که به عهده داشتید نویسندگی و کارگردانی آن را به طور همزمان انجام دادهاید. آیا اصرار و الزامی از جانب شما بر این کار وجود دارد؟
در ایران رسم نیست نویسنده و کارگردان با یکدیگر در تماس باشند و این گاه موجب میشود کارگردان چیزی را خواسته باشد که نویسنده بخوبی آن را درک نکرده است یا برعکس کارگردان نتوانسته باشد آنچه را نویسنده نگارش کرده است، درک و اجرا کند، اما وقتی این دو حیطه با یکدیگر هماهنگ یا به وسیله یک نفر انجام میشود کارگردان بهتر میتواند متن را درک کند و بشناسد و با توجه به نوشته، شمایی کلی از بازی بازیگر داشته باشد.
فضایی که بازیگر در آن بازی میکند چقدر در ایفای نقش او موثر است؟
خیلی زیاد. کار بازیگر در کنار سایر عوامل تعریف میشود و نور و تصویر و کارگردانی خوب و از همه مهمتر متن که شناسنامه کار است به تکمیل شدن کار کمک میکند. البته تکنیکهای به کار گرفته شده و پیشزمینههایی که بازیگر از کارهای قبلی دارد در صورت نقص این عوامل به انسجام بیشتر منجر میشود.
تجربههای کاری گوناگون طی سالهای متمادی توانسته به شما در کارها کمک کند؟
بله، خیلی زیاد میتواند کمک کند. در موضوعی که برای خود من هم بسیار ملموس است بازیگری و نویسندگی است که با توجه به تجربههایی که در زمینههای مختلف داشتهام بهتر توانسته است در نویسندگی و نگارش متن به عنوان شناسه کار مرا یاری کند.
برچسبها: فلورا سام