«هر چه قدر كه در زندگي پيش ميروم احساس ميكنم هر اندازه ازخودگذشتگي بيشتر باشد، تو بتواني مسايلي را كه به نظرت چيزهاي خوبي نيست، تحمل كني، هم خودت از زندگي بيشتر لذت ميبري و هم اطرافيان و خانوادهات از زندگي در كنار تو خوشحال و راضياند. پول چيز خوبي است اما به خوشبختي ربطي ندارد و به تنهايي نميتواند ضامن خوشبختي خانواده باشد. قصه خوشبختي ما هم، اين چنين بود.»
علاقه به موسيقي
هر كس كه كارهاي عطاران را دنبال ميكند ميداند كه او به موسيقي و خوانندگي هم علاقه دارد. صدايي كه پر از صميميت است و خيلي خوب ميتواني با آن ارتباط برقرار كني. از او در مورد علاقهاش به موسيقي ميپرسم كه درجواب ميگويد: «كارهايي كه در زمينه موسيقي انجام دادهام را نميتوان به حساب دانش موسيقي من گذاشت، بلكه شايد ميتوان علاقهام به موسيقي را دليل اين كارها دانست. در آن زمان كه خواندهام، احساس كردهام. چيزي كه قرار است خوانده شود، خيلي به درجه كيفي صدا و درست خواندن مرتبط نيست و بيشتر احساس است كه بايد برانگيخته شود. مثل سريال «متهم گريخت» كه با آقاي مدرس خوانديم و يا ترانه «كوچه اقاقيا»، كه خودم خيلي آن را دوست دارم. شما وقتي اين ترانهها را گوش ميدهيد، شايد صداي من خيلي فالش باشد، اما چون صميميت در كار ديده ميشود، كسي احساس نميكند كه دارد صداي بدي ميشنود.»
برچسبها: رضا عطاران, فريده فرامرزي