برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]
دو سه روز بعد از چاپ کتاب «بیبابا» در بهمن۱۴۰۱ و به مناسبت روز پدر، مهدی قزلی خواست برای برنامه «روایت بابا»ی خانه شعر و ادبیات ایران، روایتی از «فقدان پدر» ارائه کنم اما به خاطر زلزلههای پیدرپی خوی و مسئولیتی که در میدان مدیریت بحران داشتم، نشد بروم تهران و در مراسم باشم؛ ویدئو فرستادم و در ابتدای آن از حضار مراسم و مستمعین مجازی، عذر خواستم به جهت عدمحضور. آنجا بود که دوستان اهل فرهنگم در تهران و ایران، فهمیدند پوست انداختهام و شغلم جابهجا شده است، به من توپیدند که «نانت نبود؟ آبت نبود؟ شغل اجرائی گرفتنت چه بود؟»