برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]
گفت: ای پدر! تشنگی مرا کشت و سنگینی اسلحه آهنین مرا به تعب افکند. آیا راهی به سوی حصول شربتی از آب هست؟ حضرت به گریه افتاد و فریاد واغوثاه برآورد و فرمود: ای فرزند عزیزم! اندکی به کار جنگ باش که بهزودی، جدت رسول اکرم(ص) را ملاقات خواهی کرد و ایشان از جام سرشار کوثر، شربتی به تو خواهد داد… (قسمتی از کتاب لهوف)